بیان مسأله
مقاومت،
واژه ای کلیدی و اساسی است که با فرهنگ اسلامی عجین بوده و بر اساس آیات قرآن،
اسلام با تکیه بر این اصل اساسی است که به اهداف خود دست می یابد. کاربست فرهنگ
مقاومت، از صدر اسلام تا کنون در سیره پیامبر (ص) و ائمه وجود داشته و در دوران
معاصر نیز علماء با بهره گیری از مقاومت اسلامی، به دنبال تحقق نظام اسلامی بوده
اند به گونه ای که امام راحل(ره) به کمک نهادینه سازی این فرهنگ در بین مردم بود
که توانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند. و با وقوع انقلاب اسلامی حضرت امام
خمینی(ره) برای اولین بار مفهوم مقاومت را عوض کرد و مقاومت در اذهان مردم را از یک
سیاست سلبی و انفعالی، به یک سیاست ایجابی تغییر داد.
امروزه جمهوری اسلامی در جایگاه تنها
نظامی قرار دارد که در برابر استکبار ایستاده و از کیان امت اسلامی محافظت میکند،
که در این مسیر، نیازمند مقاومت، هم در داخل و هم در سطح منطقهای است؛ و در
مقابل، دشمنان دنبال براندازی نظام هستند. و با توجه به نقشه های شوم دشمن برای
نظام اسلامی، مقاومت در دوران تثبیت و تداوم انقلاب و نظام اسلامی، ضرورت بیشتری
دارد. قطعا دشمن در مقابل مقاومت اسلامی، چالشهایی ایجاد می کند تا مانع دستیابی
نظام اسلامی به اهداف خود گردد. این چالشها در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی،
اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، اخلاقی و ... قابل تقسیم بندی است که چالشهای سیاسی، از
مهمترین این ابعاد است. این تحقیق به دنبال تبیین چالشهای سیاسی مقاومت اسلامی
است. و از آنجا که قرآن کریم با تأکید بر مقاومت اسلامی در برابر دشمن، به ارائه
راهکار مقاومت پرداخته است، راه حل های قرآنی مقابله با چاشهای سیاسی نیز تبیین می
گردد. بر این اساس سؤال اصلی که تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به آن بوده، عبارت
از این است که: چالشهای سیاسی مقاومت اسلامی چیست و راه حل های قرآنی مقابله با
این چالشها چگونه است؟
بر این
اساس در این تحقیق، پس از مفهوم شناسی مفاهیم مرتبط، و جایگاه مقاومت از دیدگاه
اسلام، به بیان چالشهای سیاسی به وجود آمده در برابر مقاومت پرداخته و در بخش
نهایی به بیان راه کارهای مقابله با این چالشها به صورت اجمالی اشاره می گردد. نوع
گردآوری اطلاعات در این تحقیق، کتابخانه ای بوده و با روش توصیفی-تحلیلی به
پاسخگویی به سؤال تحقیق، پرداخته است.
چارچوب مفهومی
بر اساس
آیات قرآن، وسوسههای شیطانی یکی از مهمترین عواملی است که انسان را از رسیدن به اهداف
خود باز میدارد و مانع جدی بر سر راه فرد و جامعه می گردد. شیطان در مسیر گمراه ساختن انساس، از سیاست «گام به گام» استفاده می
کند که از آن به «خطوات الشیطان» تعبیر شده است. آیت الله جوادی آملی در اینباره
بیان کرده اند: «سياست شيطان، گرچه نسبت به برخي اختطاف و ربودن سريع است؛ ولي
غالباً نسبت به توده مردم سياست گام به گام است. او آهسته و پيوسته ميآيد و وسوسه
ميكند تا گوهر تابناك ايمان مؤمن را بِرُبايد و او را بيآبرو و در نهايت كافر و
گمراه و بيحيثيت كند.» (جوادی آملی، 1389، ص 275). بر این اساس، بدیهی است که خطر
انحراف تدریجی افراد بسیار بیشتر و اضلال و گمراهی ناشی از آن، تأثیرگذارتر خواهد
بود؛ چرا که تغییرات منفی و سیر آهسته به سوی انحطاط، کمتر به چشم آمده و مسلّما
مقابله با آن نیز به دقّت و دور اندیشی بیشتری احتیاج خواهد داشت. خطوات شیطان
دعوتهایی از سوی شیطان است که با عنوان دین انجام می شود که بدعت و احکام خود
ساخته را با خود به همراه دارد و انسانها که از این خطوات پیروی می کنند، با تصور
اینکه در مسیر الهی گام بر می دارند، مرحله به مرحله به سمت جهالت و گمراهی و
تبعیت از شیطان پیش می روند. شیطان با همین ابزار توانسته است بسیاری از بدعتها،
تفرقه و اختلاف ها را در بین طرفداران حق در طول تاریخ ایجاد کند.
دشمنان اسلام نیز برای رسیدن به
اهداف شوم خود از این روش استفاده حداکثری می کند. این تاکتیک دشمن به حدی در
فروپاشی یک ملت و حکومت خطرناک است که امامین انقلاب در مواقع متعدد نسبت به خطر
آن هشدار داده اند. دشمن با نفوذ در عرصه های علمی، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف
به مرور نیروهایی را در داخل پرورش می دهد که همان حرفهای او را می زنند. در عرصه
بین المللی نیز می توان ظهور و بروز اسلام آمریکایی را یکی از خروجیهای اِعمال
این روش در جوامع اسلامی دانست که به مرور و با رنگ و لعاب دینی توسط عُمّال
آمریکا انجام و پیگیری شد.
بر این اساس دشمن در ایجاد چالش برای
جبهه مقاومت، این سیاست را دنبال نموده و به کار می گیرد. سیاستی در گام به گام
اعمال نموده و موانع و چالشهای مختلفی را در مسیر مقاومت ایجاد می کند. این سیاست
دشمن در موضوع این تحقیق که «چالشهای سیاسی مقاومت اسلامی» بوده، به عینه مشهود
است. و دشمن در مسیر رسیدن به اهداف خود، این مراحل را تا رسیدن به هدف نهایی خود
که تسلط استبداد و استعمار بر کشور است، دنبال می کند.
مفهوم شناسی مقاومت
واژه مقاومت از واژه عربی «قوم»
به معنای ایستادن و راست ایستادن گرفته شده است. قیام و قعود به معنای ایستادن و
نشستن از حالات متضاد است. در اصطلاح قرآنی و فرهنگ آن، مقاومت به معنای ایستادگی، به
حالتی گفته می شود که شخص برای انجام کارها و تحقق اموری، اقداماتی را انجام میدهد
که شامل ایجاد مقتضی و از میان بردن مانع و ایستادگی در برابر فشارهاست.علت این که چنین حالتی را
مقاومت یا استقامت میگویند، شباهتی است که میان عمل ایستادن از یک سو و حالت
ایستادگی و مقاومت وجود دارد؛ زیرا وقتی انسانی بخواهد به بهترین وجه، کاری را
انجام دهد و یا بخواهد از خود در برابر دیگری دفاع نماید و یا حرکتی داشته باشد،
به پا میخیزد و میایستد و قیام میکند.
بنابراین میتوان گفت که مراد از
استقامت، مقاومت و ایستادگی در معنای اصطلاحی آن، استمرار و پایداری بر مطالب، مقاصد،
اصول، موضعگیریها و مانند آن است. (زمخشری، ص 538) بیآنکه از راه راست منحرف
شده و به کژی گراید و از مطالب و مقاصد خود دست بردارد و از مواضع اصولی خود کوتاه
آید، بلکه همه تلاش خود را انجام میدهد تا مقتضی را تحقق بخشیده و از موانع بگذرد
و یا در برابر فشارها مقاومت نماید و عقبنشینی نکند. (ر.ک: لغتنامه دهخدا،
مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قوم)
مقاومت به
معنای اصطلاحی خود، بر اساس شرایط و اقتضائات مختلف، از مؤلفه هایی برخوردار است.
در بررسی عملکرد جمهوری اسلامی ایران و نحوه مواجهه دشمن با نظام و انقلاب اسلامی،
می توان فرهنگ مقاومت ایران را در مولفه هایی مانند استکبارستیزی، روحیه جهادی، تأکید
بر هویت دینی و انقلابی، و مردم سالاری دینی می توان تبیین نمود. اگر به تقابل
استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که
در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد.
اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی»
بود. استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح
جهان افتاد. (والیزاده، 1388: 8)
اهمیت و جایگاه مقاومت
یکی از لوازم انقلابی ماندن، مقاومت،
ایستادگی و پایداری یک فرد انقلابی در راه رسیدن به اهداف متعالی خود بوده که
خداوند این توصیه را به پیامبر خود به عنوان مصداق بارز فرد انقلابی داشته و می
فرماید: «فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ؛ پس مردم را به دین حق
دعوت کن و چنانچه فرمانت داده اند، استوار باش.» (شورا، 15) یا در جای دیگر می
فرماید: «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ؛ پس چنانچه فرمانت داده
اند، استوار باش و کسانی که با تو توبه کردند نیز استوار باشند.» (هود، 112)
بی شک یک انسان انقلابی با سختیها و
آزار و اذیت در مسیر خود همراه می شود. و ثبات قدم و صبر در مسیر انقلابی خود،
امری ضروری است. خداوند خطاب به پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «وَلَقَدْ كُذِّبَتْ
رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا؛ پیامبرانی که پیش
از تو بودند، تکذیب شدند؛ پس بر این تکذیب، شکیبایی نمودند و آزار دیدند.» (انعام،
34)
رهبر
معظم انقلاب نیز در این خصوص خطاب به مردم انقلابی می فرمایند: «جوانهاى امروز ما،
جوانهاى نسل معاصر ما و جوانهائى که در آینده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهى
است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم در راه انقلاب اگر ثبات قدم
وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع مىشود.»
(بیانات مقام معظم رهبری در مراسم
نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، 1387/03/14)
هر
انسانی در دو شکل میبایست به اصل مقاومت و استقامت توجه کند: 1. شکل فردی؛ 2. شکل
اجتماعی؛ و این بدین معناست که هم باید خود را بسازد و در برابر موانع و فشارهای
هواهای نفسانی درونی و وسوسههای شیطانی بیرونی مبارزه و مقاومت کند؛ و هم به دیگران
یاری رساند تا مقاومت پیشه کنند. خداوند در سوره سبا میفرماید: «قُلْ إِنَّمَا
أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى؛ بگو من فقط به
شما یک اندرز میدهم که دو به دو یا به تنهایی برای خدا قیام کنید و به پا خیزید.»
(سبا، 46)
چالشهای پیش روی مقاومت
تعریف چالش
غالباً
«چالش» را معادل Challengeتلقی میکنند؛ حال آنکه
تأملی در کاربرد این واژه در متون و محاورات، نشان میدهد معانی متفاوت و مختلفی
از این لفظ موردنظر بوده که با معنای Challengeانطباق کامل ندارند. Challengeبه «وضعیت و پدیدهای جدید و دشوار که مواجهه با آن تلاشی سخت و
تعیینکننده را ایجاب کند» اطلاق میشود و در حالت مصدری، بهمعنای «زیرسؤالکشیدن
و ایجاد تردید در امری است از جنبهی حقیقت، ارزش یا قدرت و توان آن.»
فرهنگ
معاصر انگلیسیفارسی، واژهیChallengeرا «بهمبارزهطلبیدن» و «بهچالشخواستن» ترجمه کرده وChallengerرا به «حریف» معنا نموده است. (باطنی، تهران: ۱۳۷1)
تأمل در کاربرد واژهی چالش در متون مختلف،
نشان میدهد که معانی مختلفی از واژهی مذکور مستفاد می
گردد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: تعارض، جدال و تهافت؛ (آرمین و رازقی)مانع و
مشکل؛ (تحقق جامعه مدنی در انقلاب
اسلامی ایران، ص۴۸۳ و ۴۸۸) آسیب و آفت؛ (مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران؛ مجموعهمقالات،
ج۲، قم: ۱۳۸۰)
کتاب «انقلاب اسلامی؛ چالشها و بحرانها»، چالش را مترادف آسیب
و بحران به کار برده است. (فراتی، قم: ۱۳۸1، ص5) این کتاب، اگرچه تعریف صریحی از خود
این اصطلاح ارائه نکرده است. البته عناوین مصاحبهها و مقالات این کتاب نشان میدهد
که مراد از چالشها، مشکلات، کاستیها، آسیبها و معضلات میباشد. همچنین کتاب چالشهای
ایران و آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چالش را بهمعنای تعارض، اختلاف
و تنش و شاید بهطور ضمنی بهمعنایِ مبارزطلبی به کار گرفته است. (معادی، تهران: ۱۳۸۱)
در مجموع و با استفاده از معنای لغوی «چالش» وChallengeو نیز برخی عناصر معناییِ متبادر از کاربرد این واژه در
ادبیات اجتماعی امروز، می توان چالش را اینگونه تعریف نمود: «شرایط و وضعیت جدیدی
که مسیر آینده جامعه را از بیرون مورد هجوم قرار داده حفظ تعادل آن را دچار مشکل و
مستلزم تلاشی سخت و سرنوشتساز میسازد.» طبق این تعریف، خصوصیات «چالش»، عبارتند
از: عینیبودن؛ جدیدبودن وضعیت؛ ناظر به آینده؛ بیرونیبودن (و غیرارادیبودن آن)؛اقتضای تلاشی سخت و تعیینکننده (که ناشی از فراگیر بودن و
بهمبارزهطلبیدن کل جامعه است.) (ذوعلم، زمانه شهریور 1384 شماره 36)
انواع چالش
با توجه به روشن شدن تعریف «چالش»، انواع و دسته بندی های
مختلفی از حیث جغرافیا، بعد و عرصه، گستردگی و ... قابل تصور است. برای نمونه از
حیث جغرافیایی، چالش را به درونی و بیرونی می توان تقسیم نمود. و یا برخی از این
حیث، چالشها را به سه گروه
چالشهای بین المللی، چالشهای منطقه ای و چالشهای داخلی تقسیم بندی نموده اند. از
حیث بعد و عرصه نیز «چالش»، در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی،
نظامی و ... قابل بروز و ظهور است و به عرصه خاصی محدود نمیشود. لکن در این
تحقیق، ما صرفا به تبیین چالشهای سیاسی مقاومت اسلامی می پردازیم.
چالش های سیاسی مقاومت
چاشهای پیش روی
مقاومت در عرصه سیاسی، از جهات مختلف قابل تقسیم بندی است. اینکه چالشهایی را که
دشمن در برابر جریان مقاومت ایجاد می کند، به چالشهای درونی و بیرونی دسته بندی می
گردد. از آنجا که برخی چالشها، ناظر به درون نظام بوده و به می تواند به تغییرات
داخلی در رویکرد مقاومت منجر شود، این چالشها، درونی است. و با توجه به اینکه برخی
چالشها، نسبت به فضای بیرونی طرح شده و وضعیت نظام در عرصه منطقه و جهان را به
مخاطره می اندازد، این چالشها، بیرونی است. که در ادامه به تبیین هر یک می
پردازیم.
چالش های درونی
برخی چالشها، ناظر
به درون نظام بوده و به می تواند به تغییرات داخلی در رویکرد مقاومت منجر شود؛ که
در این تحقیق از این نوع چالشها، به چالشهای درونی تعبیر می شود. برخی از مهمترین
این چالشها عبارتند از: نافرمانی، ایجاد اختلاف، نفوذ و تسلط استبداد.
نافرمانی
«نافرمانی» یکی از
مهمترین چالشهایی است که جریان مقاومت در عرصه درونی با آن مواجه می گردد. که این
چالش در اثر عوامل مختلفی نظیر القاء یءس و ناامیدی و همچنین تبلیغات منفی بر علیه
جریان مقاومت، پدید می آید. دشمن در این جهت، از سیاه نمایی و القاء یأس و ناامیدی
در جامعه استفاده می کند. رهبر معظم انقلاب در این خصوص مي فرمايند كه قصد دشمن از
نفوذ، نااميد كردن محور مقاومت در مقابل استكبار جهاني است و اين كار را با القاي
يأس به جامعه انجام مي دهند.
در نمونه یابی تاریخی، در صدر اسلام، ارائه
تصویر غیرواقعی و بزرگ نمایی شده از جبهه دشمن و تصویر مغشوش از جبهه خودی در
دستور کار منافقان قرار گرفت. پس از جنگ احد، منافقین که از یاری اسلام مضایقه
کردند، به منظور این که مسلمانان را از رفتن به جنگ بازدارند و سست کنند، به ایشان
گفتند ناس یعنی مشرکین جمعیت بسیاری برای جنگ با شما جمع کرده اند. [2] دو
بار ذکر «ناس» در آیه مذکور تکرار شده و منظور از ناس دوم، مشرکین و ناس اول ایادی
و جاسوسانی هستند که مشرکین در بین مؤمنین داشتند. (طباطبائی، ج4، قم:1417، ص100)
شرکت در جهاد توأم با روحیه شهادت طلبی
و ایثار، از باورهای خدشه ناپذیر مؤمنین بود و منافقان از همین زمینه برای تردید
افکنی در باورهای ایشان استفاده می کردند. برای نمونه در ابتدای جنگ تبوک، که
پیامبر(ص) در حال آماده سازی نیروها برای شرکت در جهاد بود، یکی از رؤسای طایفه
بنی سلمه به نام جدّبن قیس که در صف منافقان بود، خدمت پیامبر(ص) آمد و عرض کرد
اگر اجازه دهی من در این جنگ شرکت نکنم زیرا علاقه شدیدی به زنان دارم مخصوصاً اگر
چشمم به دختران رومی بیافتد، ممکن است دل از دست بدهم و مفتون آنها شوم! اجازه
عدم شرکت برای این فرد منافق صادر شد ولی برای رفع این تردیدافکنی در باورهای
مؤمنین، قرآن، عمل این منافق را مساوی با سقوط در فتنه دانست و جهنم را محیط بر
کافران. [3]
دشمنان امروزه
انقلاب نیز برای غیر موفق جلوه دادن انقلاب در گفتمان مقاومت و ایستادگی تلاش
نموده و می خواهند انقلاب را ناکام معرفی کنند. دنیای استکبار فقط نگران انقلاب
ایران نیست چرا که می بیند در کشورهای دیگر نیز این فرهنگ رواج پیدا کرده و جهانی
شده است و لذا می خواهد با ناتوان معرفی کردن انقلاب و با پایان جلوه دادن روحیه
مقاومت، روحیه سازش را در درون کشور ایجاد کند و عده را به نافرمانی ترغیب نماید.
تردید افکنی در درستی ادراک و باورهای
سیاسی، یکی دیگر از روشهای ایجاد نافرمانی محسوب می شود. مثلا برای نمونه، انجام
تصمیمات سخت در برخورد با مشکلات را توهمی منطقی جلوه می دهد. در این روش، دشمن از
شیوه تبلیغات استفاده می کند تا اذهان مسلمین را دچار تشویش کرده و راه تشخیص حق و
باطل برای آنها مبهم باشد. جنگ روانی دشمن یکی از عوامل ضد مقاومتی است. بیگمان
تأثیرپذیری مجاهدان از تحریکات خیانتآمیز دشمن، مانع پایداری آنان می شود. آنچه
که از آیه 122 سوره آل عمران (إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا؛آنگاه که دو طایفه از شما
بد دل و ترسناک (و در اندیشه فرار از جنگ) شدند.) نیز برمی آید، معمولاً
کسانی که تحت تأثیر جنگ روانی دشمن قرار گرفتهاند، دست از مقاومت برداشته و خود
را تسلیم دشمن نمودهاند.
ایجاد اختلاف
یکی دیگر از چالشهای سیاسی در عرصه
مقاومت که پس از نافرمانی عده ای بروز میکند، ایجاد اختلاف و فضای دوقطبی در درون
جریان مقاومت است. از آنجا که یکی از ابزارهای دشمن برای رسیدن به اهداف خود،
ایجاد اختلاف و دو دستگی در بین مسلمین است، یکی از مهمترین اهداف آنها در برخورد
با فرهنگ مقاومت، برای رسیدن به این منظور صورت می گیرد.
دشمن از صدر اسلام، همواره به دنبال
ایجاد اختلاف و فضای دوقطبی در بین مردم بوده است. پیش از ورود پیامبر(ص) به
مدینه، بین دو قبیله اوس و خزرج، اختلاف وجود داشت. پیامبر(ص) با تدبیر خاصی که ایجاد
برادری بین آنها بود، این اختلافات را تبدیل به اخوت کردند. اختلاف موجود بین این
دو طایفه به دلایلی از جمله اهداف اقتصادی، برای یهود اهمیت داشت. یهود برای
جلوگیری از رشد اسلام و رسیدن به اهداف خود، سعی کرد مجدداً بین آنها تفرقه ایجاد
کند. شاس بن قیس، یهودی ثروتمند، از نزدیکی بعضی از افراد این دو قبیله که بینشان
عقد اخوت برقرار شده و با هم صمیمی شده بودند، عبور می کرد که دیدن این صحنه او را
آزرده خاطر کرد و تصمیم گرفت نقشه ای برای تفرقه بین آنها طراحی کند. برای همین
یک جوان یهودی را اجیر کرد تا کینه های دوران جاهلیت آنها را یادآوری کند تا این
دوستی تبدیل به اختلاف و تفرقه گردد. با یادآوری اشعار هجوآمیز آنها در حق
یکدیگر، دوباره آتش جنگ افروخته شد و آنها به روی هم شمشیر کشیدند. خبر به رسول
خدا (ص) رسید. ایشان در جمع آنان حضور یافت و فرمود: «به خدا پناه ببرید، آیا به
سوی جاهلیت باز می گردید و من در میان شما هستم؟ خدا شما را به اسلام هدایت کرد و
عزیز گردانید و رشته جاهلیت را برید و شما را از کفر نجات داد و قلوب شما را متحد
ساخت. (سبحانی، ج6، ص 299 و 230) پس از این سخن پیامبر، آنها به خود آمدند و
متوجه حیله دشمن گردیدند و برادری بینشان تجدید شد.
آنچه که در این زمینه باید مورد توجه مسلمانان
قرار می گرفت، این نکته بود که یهودیان به اهمیت عامل «وحدت» پی برده بودند و به این
فکر افتاده بودند که آتش اختلاف و جنگ های صد و بیست ساله اوس و خزرج را زنده کنند
تا دامنه این اختلاف، به باقی مسلمانان هم کشیده شود و آنها بدون این که خودشان
به زحمت بیفتند و سلاح و نیرویی در این زمینه صرف کنند، به مقصودشان رسیده باشند.
نمونه این سیاست، امروزه توسط انگلیس اجرا می شود. انگلیس با تفرقه افکنی در دنیای
اسلام بین شیعه و سنی، بدون این که خودش در صحنه حضور داشته باشد و یا حتی دیده
شود، به اهداف خود می رسد. همچنین در جنگ احد، منافقان با این تعبیر که «کسانی که
جهاد رفتند، اگر نزد ما بودند نه می مردند و نه کشته می شدند.» مسلمین را برای
شرکت در جهاد و اطاعت از امر خدا و رسول(ص)، دچار دو دستگی می کردند و بدین ترتیب
عده ای از شرکت در جهاد باز می ماندند.[4]
در عصر حاضر نیز از جمله چالشهای مهم محور مقاومت در
عرصه داخلی و درونی، ایجاد رقابتهای شکننده میان رهبران و جناحهای درون نهضت
مقاومت از سوی دشمن است که نیروهای داخلی نیز گاهی به آن دامن میزنند.مثل شکافها و تنشهای
موجود در جریانهای مقاومت اسلامی فلسطین و عراق که اگرچه مبانی و اصول مشترکی
دارند، ولی در جریان رقابت برای دستیابی به قدرت و منابع به جان یکدیگر میافتند و
حتی برخورد مسلحانه با یکدیگر داشتهاند.
نفوذ
یکی دیگر از چالشهای سیاسی پیش روی جریان مقاومت، نفوذ دشمن در بدنه جریان
مقاومت است. «نفوذ» در اصطلاح اجتماعی و سیاسی به معنای رخنه در افکار و عقاید و
تاثیرگذاری برای ایجاد تغییر در جهت اهداف نفوذکننده است. از این رو در حوزه
رفتارهای اجتماعی وقتی از افراد صاحب نفوذ سخن گفته میشود، کسانی هستند که دارای
محبوبیت و مقبولیت اجتماعی بوده و مردم از آنان حرف شنوی داشته و گفتار و رفتار
خویش را با آنان هماهنگ میکنند. بنابراین در
اصطلاح سیاسی و اجتماعی، نفوذ به معنای «راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به
منظور هدفی» است. (فرهنگ عمید، ذیل واژه نفوذ) این هدف شامل تاثیر گذاشتن، ضربه
زدن، قدرت یابی، اعتباریابی، اطلاعاتگیری و مانند آن انجام میگیرد.
با بررسی سیاست غرب و به ویژه آمریکا در برخورد با جبهه مقاومت، شاهد این
نکته هستیم که غرب، راهکار نفوذ را در این کشورهایی که علم مخالفت با آنها را
برافراشته اند، پیگیری می کند. غرب به رهبری آمریکا با استفاده از ابزار رسانه و
فضای مجازی سعی می کند قوه واهمه و خیال انسان ها را تصرف کند و با پرورش و غلبه
دادن آن بر قوه تعقل انسان، تک تک افراد بشر را بسان سربازی کر و کور مدیریت کند.
عموم افرادی که با این روش تحت سلطه دشمن قرار می گیرند، بدون اینکه بخواهند،
مدافع منافع آنها در کل دنیا می شوند. جبهه استکبار در کل دنیا با پرورش نیرو و
فرستادن آنها به هرم قدرت کشورهای مختلف، سعی می کند به صورت نامحسوس و بدون
کمترین حساسیتی جهان را در راستای منافع خویش مدیریت کند. این نفوذی ها بمرور زمان
با مدیریت افکار افراد و مدیران جوامع بصورتی نرم و آهسته بدون اینکه در کشور مبدا
حساسیتی ایجاد شود در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی دستورات
آنها را انجام می دهند. برای نمونه آمریکا در نتیجه فعالیت جریان نفوذی وابسته به
خود، توانسته است برخی کشورها را تماما تسلیم خویش کند و یا حداقل از مخالفت در
تصمیم گیری های مهم بر علیه آمریکا جلوگیری کند.
هدف اصلی دشمن از نفوذ، استحاله تدریجی نظام است. و در این مسیر تلاش می
کند تا با جداسازی تدریجی مردم از نظام برای خالی کردن پشتوانه اصلی
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، و ایجاد بستر مناسب برای تغییرپذیری مردم و
مسئولین و انصراف از پافشاری بر اصول و ارزشهای انقلاب و اندیشه های امام عظیم
الشأن راحل، نظام را استحاله نماید. مقام معظم رهبری بارها خطر این تهدید استحاله
را هشدار داده اند. در همین زمینه ایشان در تبیین عبرتهای عاشورا بیان کردند: «اگر
امروز من و شما جلوی این قضیه را نگیریم، ممکن است پنجاه سال دیگر، ممکن است پنج
سال دیگر، ممکن است ده سال دیگر، یک وقت دیدید جامعه اسلامی ما هم کارش به آنجا
رسید، تعجب نکنید. مگر چشمان تیزی تا اعماق را ببیند، نگهبان امینی راه را نشان
بدهد... والا اگر رها کردیم، باز همان وضعیت پیش می آید و آن وقت همه این خونها به
هدر می رود. (بیانات
مقام معظم رهبری در جمع رزمندگان لشکر 27)
در بیانی دیگر ایشان فرمودند: «هدف اصلی از این جنگ
نرمِ فکرشده و حسابشده، استحالهی جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با
حفظ صورت و ظاهر آن است.» ایشان می افزایند: «هدف و نقشهی شماره یک دشمن سقوط
نظام جمهورى اسلامى بود. هدف اول، براندازى بود. اما بر اثر شکستهای مکرر نقشهی
براندازی، نقشهی دوم اینگونه طراحی شد که انقلاب را استحاله کنند؛ یعنى صورت
انقلاب باقى بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. امروز
این جریان بنا نیست مانند سابق حرف از براندازی بزند. کسانی که در پی تغییر هویت
انقلاب بر میآیند، معمولاً با پرچم رسمی و با تابلو جلو نمیآیند...»(بیانات مقام معظم رهبری،
۱۳۹۴/۷/۲۰)
امروزه تلاش برای تغییر ادراک و اخلال در دستگاه محاسباتی
تصمیمگیری و یا تصمیمسازی نظام جمهوری اسلامی از جمله اهدافی است که توسط نظام
سلطه علیه ایران به عنوان محور مقاومت مورد استفاده قرار گرفته است. این رویکرد در
مقاطعی دنبال می شود که دشمن احساس میکند در برخی از قسمتهای ساختار سیاسی کشور،
اشتیاقی جهت تعامل با غرب وجود دارد. لذا جامعه هدف دشمن در این رویکرد، دولتمردان
سیاسی است و سعی میکند نخبگان سیاسی کشور را در مسیر اهداف غرب هدایت کند و
استحاله نظام را رقم بزند. آنها تلاش کردهاند رویکرد نخبگان سیاسی کشور را به
جهتی تغییر دهند که آنان احساس کنند هزینه تقابل با غرب و ایستادگی بر آرمانهای
انقلاب اسلامی، بسیار بیشتر از فایدههای آن است.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: «نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری، و اگر نشد تصمیمسازی، نفوذ
بکنند. وقتی دستگاههای سیاسی و دستگاههای مدیریّتی یک کشور تحتتأثیر دشمنان مستکبر
قرار گرفت، آنوقت همهی تصمیمگیریها در این کشور بر طبقِ خواست و میل و ارادهی
مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور میشوند. وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیاسی قرار
گرفت، حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور در دستگاههای مدیریّتی، بر طبق ارادهی آنها
است؛ ... برای آنها بهتر این است که از خود آن ملّت کسانی در رأس آن کشور باشند که
مثل آنها فکر کنند، مثل آنها اراده کنند، مثل آنها و بر طبق مصالح آنها تصمیم بگیرند؛
این نفوذ سیاسی است. [هدف این است که] در مراکز تصمیمگیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند
در مراکز تصمیمسازی [نفوذ کنند]؛ زیرا جاهایی هست که تصمیمسازی میکند. اینها کارهایی
است که دشمن انجام میدهد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران
انقلاب اسلامى ۱۳۹۴/۰۶/۲۵)
تسلط استبداد
در چالش نهایی که دشمن برای جبهه مقاومت در عرصه
داخلی ایجاد می کند، شکست آنها و جایگزینی نظامی دیکتاتوری و استبدادی در این
کشورها است تا از این طریق بتواند بر آنها تسلط یابد. بررسی اقدامات حکومتهای
طاغوتی در طول تاریخ که مجری اوامر شیطان در مبارزه با حق تعالی و اوامر او برای
ایجاد یک جامعه شیطانی بودند این امر را برای ما ثابت می کند. گزارشات تاریخی صدر
اسلام که حکایت از حضور شیطان به صورت عملی در برخی جریانات تاریخی دارند، بیانگر
این ادعا می باشد که شیطان حتی در مقابل ساختار سازی نبوی به دنبال ایجاد و حاکم
کردن جامعه مورد پسند خویش بود. در عصر حاضر نیز غرب به رهبری آمریکا، در راستای
اهداف خود در برابر جریان مقاومت، به دنبال ایجاد یک حکومت سیاسی مستبد در این
کشورها می باشد.
چالش های
بیرونی
برخی چالشهای به وجود آمده در برابر محور مقاومت،
نسبت به فضای بیرونی طرح شده و وضعیت جریان مقاومت را در عرصه منطقه و جهان به
مخاطره می اندازد. که در این تحقیق از این نوع چالشها، به چالشهای بیرونی تعبیر می
شود. برخی از مهمترین این چالشها عبارتند از: جبهه سازی دشمن، انزوا، تضعیف و در
نهایت تسلط استعمار.
جبهه سازی دشمن
یکی از مهمترین چالشهای سیاسی پیش روی محور مقاومت
در عرصه بیرونی، جبهه سازی دشمن در جهت مقابله با محور مقاومت است. که در این امر،
از روشهای مختلفی استفاده می کند. یکی از این روشها، همگام سازی سایر کشورها در
جهت مقابله با جبهه مقاومت و ایجاد اجماع جهانی بر علیه آنهاست که با تحقق این
هدف، انزوای جریان مقاومت که چالش دیگر در عرصه سیاسی است، پدید می آید. دولت
آمریکا، به ویژه در دوران اوباما، اثرگذارترین تیم دولتی بر علیه ایران اسلامی به
عنوان محور مقاومت بود که توانست در داخل، فتنه ای به بزرگی فتنه 88 را ایجاد و راهبری
کند، و بعد هم اجماع جهانی علیه ایران ایجاد نماید.
دشمن در این مسیر، با بسیج جریانات سلطه در حوزههای مختلف،
در قالب مبارزه با تروریسم برای به زانو درآوردن محور مقاومت، به دنبال ضربه زدن
به این جریان است. دشمن در این عرصه، درصدد ایجاد بحران و به کارگیری انرژی و توان
مقاومت برای مهار و کنترل تروریسم میباشد. که نتیجه آن محدود شدن منابع محور
مقاومت است.
از جمله روشهای دیگر دشمن در این مسیر، ایجاد جریانهای
بدلی و رقیب، به اسم جریانهای اسلامی است تا از طریق نیز، جریان مقاومت را به جای
حرکت در مسیر اهداف متعالی خود، به مقابله با این جریانها مشغول نماید. برای
نمونه، تقابل جریان مقاومت در سوریه و لبنان با داعش یا تقابل میان گروههای جهادی
با داعش یا تقابل میان القاعده با جریانهای اسلامی در کشورهایی نظیر یمن، از
مهمترین مصادیق این شیوه دشمن محسوب می گردد. وجود این جریانهای بدلی، جبهه
مقاومت را تضعیف نموده و به آن لطمه میزند.
امروزه آمریکا با استفاده از ابزار رسانه، دشمنان خود را انسانهایی خطرناک
برای جامعه بشری معرفی میکند و با همین ابزار، اقدامات خشونت باری را بر علیه
مخالفینش انجام می دهد. به عنوان نمونه، آمریکا و برخی از کشورهای غربی همواره با
رویکرد تخاصمی مسائل مرتبط با ایران را منعکس مینمایند به گونهای که جمهوری
اسلامی ایران در نظر مخاطب، تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقه و جهان معرفی میگردد.
القاء هراس و ترس از ایران؛ دسترسی ایران به سلاح های هسته ای؛ حمایت ایران از
تروریسم؛ نقض حقوق بشر در ایران؛ القاء تهاجمی بودن فناوری های دفاعی ایران؛ القاء
مخالفت ایران با صلح و ثبات منطقه ای؛ بخشی از مطالبی است که آمریکا در رسانه های
خود برای اینکه تقابل خود با ایران را برای جامعه جهانی توجیه کنند و آنها را با
خود در مقابله با ایران همراه کنند تبلیغ می کنند.
انزوا
چالش
سیاسی دیگری که در برابر محور مقاومت قرار می گیرد، انزوای این جریان در سطح منطقه
و جهان است که عملا محصول جبهه سازی دشمن در برابر این جریان، محسوب می گردد. دشمن
در جهت انزوای محور مقاومت، از روش های مختلفی استفاده می کند. که از جمله مهمترین
آنها عبارتند از: ارائه تصویر تهدیدگونه از محور مقاومت به عنوان بزرگترین تهدید
منطقه؛ و همچنین افزایش بی ثباتی در منطقه در راستای ارائه تصویر خشن از نتیجه
مقاومت.
یکی از مهمترین
اهدافی که غرب و به ویژه آمریکا با کمک رسانههای در اختیار خود به دنبال پیاده
نمودن آن می باشد، تصویرسازی و انگاره سازی بر اساس منافع خود، در اذهان ملتها
است. آمریکا با همین ابزار، بسیاری از اقدامات خلاف عقل و قانون خویش را در جامعه
جهانی توجیه می کند. آمریکا بعد از حملات 11 سپتامبر با تصویر سازی و انگاره سازی
که بر علیه مسلمانان ساخت علنا آغاز یک جنگ صلیبی دیگر بر علیه مسلمانان را توجیه
کرد و با همین حربه به عراق و افغانستان حمله کرد. دشمن در حال حاضر نسبت به ایران
سعی می کند که تصویر و انگاره منفی در جامعه جهانی ایجاد کند تا از این طریق
بتواند ایران را در سطح منطقه و جهان، منزوی سازد.
مهمترین مواردی
که به نظر می رسد دشمنان ایران به دنبال اجرای آن بر علیه مقاومت اسلامی هستند،
عبارتند از: انگاره و تصویر اینکه ایران یک کشور با حکومت مستبد و جنگ طلب و غیر
متمدن است؛ و اینکه ایران یک کشور توسعه طلب بوده و به همین خاطر بدنبال ساخت بمب
اتم می باشد. دشمن سعی می کند با ایجاد این انگاره ها و امثال آن جهان را برای
رویارویی با ایران در سطوح مختلف آماده کند.
تضعیف
تضعیف
محور مقاومت و روند آن از دیگر چالشهای سیاسی است که دشمن در برابر آن ایجاد می
کند. دشمنان مقاومت با طرح موضوعاتی همچون سازش و غیره درصدد تضعیف روند روبهرشد
مقاومت و کاهش تهدیدات علیه جبهه مقابل میباشند. این تضعیف، به مرور زمان منجر به
شکست محور مقاومت و در نتیجه تسلط استعمارگران بر این کشورها می گردد.
برخی از
روشهایی که دشمن در جهت تضعیف مقاومت از آن بهره می برد، عبارتند از: ایجاد
محدودیت در مسیر محور مقاومت با ایجاد موانع سیاسی و حقوقی جدید؛ و مقابله با نظام
سیاسی مبتنی بر دین (نظام ولایی) به منظور ضربه زدن به ستون اصلی نظام و انقلاب.
تسلط استعمار
چالش سیاسی
نهایی که دشمن در برابر جبهه مقاومت ایجاد می کند، شکست این جبهه و تسلط استعمار
است. این چالش به عنوان نتیجه نهایی چالشهایی است که دشمنان مقاومت در برابر این
جریان ایجاد می کنند تا با شکست نهایی این جریان و تسلط استعماری خود، ضمن پایان
بخشیدن به عمر جبهه مقاومت، بر منافع این کشورها سلطه یابند و مردم این کشورها را
به بردگی و نظام را به تباهی و فساد بکشانند.
راهکارهای قرآنی مقابله با چالش های سیاسی
یکی
از امور لازم برای رسیدن به مقاومت از منظر منابع اسلامی مانع زدایی است. انسان
باید تلاش کند در راستای تحقق مقاومت، چالشها و موانعی که بر سر راه او در ادامه
مسیر قرار دارد را از بین بردارد. چرا که یکی از مهمترین اقدامات در جریان مقاومت، رصد اقدامات دشمن علیه مقاومت و ارائه راهکارهای مقابله با آن می باشد.
(آجرلو، تهران: 1398) در این بخش با استفاده از آیات قرآن، به تبیین راهکارهای
مقابله با چالشهای سیاسی پرداخته می شود. قرآن کریم، راهکارهای متعددی را در جهت
مقابله با موانع و چالشها، مطرح می سازد که در این بخش سعی شده است که به صورت
اختصار، به بررسی راهکارهای متناظر با چالشهای سیاسی پرداخته شود.
وظیفه گرایی
«وظیفه
گرایی» و عمل به وظیفه، یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با چالشهای سیاسی موجود
در مسیر مقاومت مطرح می گردد. در برابر چالش نافرمانی که در برخی از عناصر مقاومت
ایجاد می گردد، تشخیص صحیح وظیفه در دفاع از مقاومت و عمل به وظیفه، در شرایط
مختلف، مهمترین راهکار، محسوب می گردد. که عوامل مختلفی نظیر امید، توکل، ایثاروازخودگذشتگی،
شجاعت و عبادت، در تحقق آن، نقشی بی بدیل را ایفا می کنند.
از آنجا
که یکی از علل ایجاد نافرمانی، ایجاد یأس در افراد جامعه است، امیدواری به یاری
خداوند، به عنوان مهمترین راهکار مقابله با آن مطرح می شود. امید به پاداش و نصرت
الهی، سبب تقویت روحیه و ایستادگی در برابر دشمنان است که خداوند در قرآن به آن
اشاره نموده و میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ
الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ
مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا؛ و نباید در
کار دشمن سستی و کاهلی کنید؛ که اگر شما به رنج و زحمت میافتید آنها نیز (از دست
شما) رنج میکشند با این فرق که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند. و
خدا دانا و حکیم است (و امیدواران را محروم نمیسازد.)» (نساء، آیه 104)
همچنین
توکل به خداوند، از مهمترین راهکارهایی است که انسان را در عمل به وظیفه و مقابله
با چالشهای سیاسی پیش روی مقاومت، ترغیب می نماید. انسان متوکل، باید خداوند را
وکیل خود قرار دهد و کارها را به او واگذار کند و بگوید که من جزم به مبانی و اصول
دارم باید عزم خود را برای انجام مقاصد الهی بهکار گیرم و با همت و اراده جدی در
کار وارد شوم؛ زیرا میدانم که اوست که جهان را پروردگاری و ربوبیت میکند تا به
هدف آفرینش برسد و آن امر تحقق یابد، پس من مأمور به وظیفهام نه نتیجه؛ لذا با
عزم ارادی قوی حرکت کرده و بر خدا توکل میکنم. آیات مختلفی در قرآن به این امر
توصیه نموده اند. آیاتی نظیر:
-
«إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ
مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛
آنگاه که دو طایفه از شما بد دل و ترسناک (و در اندیشه فرار از جنگ) شدند و خدا
یار آنها بود، و همیشه باید اهل ایمان به خدا توکل کنند.» (آل عمران، آیه 122)
-
«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ
لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي
بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ
وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا
إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ؛ و حکایت نوح را بر اینان باز خوان که به امتش گفت: ای
قوم اگر مقام رسالت و اندرز من به آیات خدا بر شما گران میآید، من تنها به خدا
توکل کردم، شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری (بر آزار من)
دارید انجام دهید تا امر بر شما پوشیده نباشد و درباره من هر مکر و اندیشه دارید
به کار برید و مهلتم ندهید.» (یونس، آیه71)
ايثار و از
خود گذشتگی در مسیر مقاومت، به عنوان راهکاری دیگر در جهت وظیفه گرایی، از اصول
اوليهای است كه انبيای الهی بدون بهرهمندی از آن هرگز موفق به انجام رسالت خويش
نمیشدند. پيامبران با ايستادگی و مقاومت در برابر سنتهای غلط و مناسبات نادرست
اجتماعی و بذل ايثار و از خودگذشتگی در اين راه به اصلاح جامعه پرداخته و بدون به
دل راه دادن هرگونه ترس و واهمهای از سختیها و مشكلات فراروی، رسالتهای سنگين
الهی خود را به انجام رسانيدند تا آنجا كه خداوند درباره ايشان میفرمايد: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا
يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا؛ (پيامبران) كسانی بودند كه تبليغ رسالتهای
الهی میكردند و (تنها) از او میترسيدند و از هيچ كس جز خدا واهمه نداشتند و همين
بس كه خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است.» (احزاب، آیه 39)
شجاعت و
عدم ترس از دشمن، راهکار دیگری است که در این مسیر مطرح است. در سوره مبارکه فصلت،
خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا
وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ آنان
که گفتند: محققا پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان
رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و
اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند
بشارت باد.» (فصلت، آیه 30) بر
اساس این آیه، کسانی که فکر و جریان توحیدی را بپذیرند و در این مسیر مقاومت کنند،
نباید خائف و غمگین باشند و پایان کار آنان هم بهشت خداوند است.
وحدت
«وحدت» یکی از مهمترین راهکارهای
تحقق مقاومت و مقابله با چالشهای پیش روی مقاومت محسوب می شود که همواره مورد
تأکید اسلام و منابع دینی قرار گرفته است. یکی از دلایل تأکید اسلام بر عنصر وحدت
و اتحاد، نقش آن در ایجاد امت اسلامی و همچنین تأثیر آن در مسیر مقاومت اسلامی
است. واژه هایی مانند تعاون، جماعت، اجتماع، مودّت، اخوّت، الفت، تأليف قلوب، امت، امت واحده، الفت، اخوت و برادري ديني، و... که در متون ديني زياد وارد شده است به نوعي دربردارندة معناي وحدت
و اتحاد و بیانگر اهمیت آن از دیدگاه اسلام ميباشد.
اتحاد ميان
مسلمانان در سراسر جهان و انسجام اسلامي از اصول راهبردي مورد توجه قرآن و سيره
نبوي و ائمه اطهار است. قرآن کريم با توصيه به اعتصام به حبل الله و نهي از تفرقه،
به الفت و برادري و مودت ميان دو طايفه اوس و خزرج و از بين رفتن عداوت و کينه
ديرينه در سايه نعمت اسلام که مبناي اتحاد و همبستگي آنهاست، اشاره ميکند و ميفرمايد:
«اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ
اللّهِ عَلَيکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلّفَ بَينَ قُلُوبِکُمْ
فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانًا؛ و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به
راههای متفرّق نروید، و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن
بودید، خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر
دینی یکدیگر شدید» (آل عمران، آیه103) خداوند در این آیه خود را در ايجاد اتحاد به
طور مستقيم دخيل ميداند. و از آن به عنوان نعمت خاص ياد ميکند و از مؤمنان ميخواهد
تا با يادآوري دوران تلخ تفرقه، در حفظ اتحاد بکوشند؛ زيرا اتحاد ميان امت، به
خواست خدا شکل گرفته است. علامه
طباطبایی(ره) در ذیل تفسیر این آیه چنین اظهار داشته است: «شاید وجه اینکه «اعتصام
به حبلالله و متفرق نشدن» نعمت خدا خوانده شده، اشاره به این معنا باشد که اگر
شما را به اعتصام و عدم تفرقه میخوانیم، بیدلیل نیست. دلیل اینکه شما را به آن
دعوت کردهایم همین است که به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع، تلخی عداوت و حلاوت
محبت و الفت و برادری را چشیدید و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه آتش رفتید و در اثر
اتحاد و الفت از آتش نجات یافتید. (طباطبایی، ج 3، قم:1417، ص 574)
قرآن در جاي ديگر، مسلمانان را به وحدت در پيروي از
خدا و پيامبرش دستور ميدهد و از تنازع و مشاجره جهت پيشگيري از سستي و زبوني و
اضمحلال اقتدار و عظمتشان به طور صريح نهي ميکند و ميفرمايد: «وَ أَطيعُوا
اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُکُمْ؛ از خدا
و فرستادهاش پيروي کنيد و نزاع نکنيد؛ زيرا سست ميشويد و شکوه و جلالت شما از
بين ميرود.» (انفال، آیه46)
گاهي اوقات بر اثر بيتدبيري، نزاع لفظي و درگيري
صورت ميگيرد و يا اموري اتفاق ميافتد که ضربه آن از حمله دشمن بدتر است. پس طمع
و هجوم دشمن نتيجه رفتار ماست و خداوند در برخی آیات به این امر اشاره نموده است:
- «وَ لا
تَکُونُوا کَالّذينَ تَفَرّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ
الْبَيناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم؛ و شما مسلمانان مانند مللی نباشید که
پس از آنکه آیات روشن برای (هدایت) آنها آمد راه تفرقه و اختلاف پیمودند، که البته
برای آنها عذاب بزرگ خواهد بود.» (آل عمران، آیه105)
- «هُوَ الّذي أَيدَکَ
بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنينَ وَ أَلّفَ بَينَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما
فِي اْلأَرْضِ جَميعًا ما أَلّفْتَ بَينَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنّ اللّهَ أَلّفَ
بَينَهُمْ إِنّهُ عَزيزٌ حَکيم؛ اوست که به نصرت خود و
یاری مؤمنان تو را مؤیّد و منصور گردانید. و الفت داد دلهای مؤمنان را، دلهایی که اگر تو با
تمام ثروت روی زمین میخواستی میان آنها الفت دهی نتوانستی، لیکن خدا تألیف قلوب
آنها کرد که او مقتدر و داناست.»
(انفال، آیات 62و63)
- «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ
الدِّينِ ما وَصّي بِهِ نُوحًا وَ الّذي أَوْحَينا إِلَيکَ وَ ما وَصّينا بِهِ
إِبْراهيمَ وَ مُوسي وَ عيسي أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرّقُوا فيه؛ خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که
نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و
عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در
دین مکنید.» (شوری، آیه13)
اسلام به اصل وحدت و اتحاد از دیدگاه سیاسی-اجتماعی
آن نگریسته و بر اهمیت آن میان انسانها، مسلمانان و ادیان الهی تأکید نموده است. قرآن
با هدف یکپارچگی در سایه وحدت عقیده، مؤمنان را برادران یکدیگر خوانده است:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (حجرات، آیه10)
امروزه در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش
خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته اند، وحدت اسلامی در جبهه
مقاومت، بسیار ضروری تر از گذشته به نظر می رسد و پرداختن به اختلافات و مسائل
تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات،
نخواهد داشت. بنابراین يكى از عوامل پيشرفت هر ملت و رمز پيروزى آنان، پيوند و
اتحاد است، همانگونه كه با اتحاد قطرات آب، مخزن بزرگ سد تشكيل و با پيوستن جويهاى
كوچك به همديگر رودخانه هاى عظيم ايجاد مى شود، با اتحاد
انسانها نيز صفوف بزرگى تشكيل مى شود كه دشمن با نگاهش به وحشت افتاده و فكر
تجاوز به آنان را براى هميشه از سر بيرون مى كند. رهبر
معظم انقلاب در این خصوص معتقدند: «این برای دستگاه استکبار و استعمار تهدید است؛
یکونیم میلیارد مسلمان، اینهمه کشورهای اسلامی با اینهمه منابع، این نیروی
انسانی فوقالعاده؛ اگر این [مجموعه] متّحد باشد و با وحدت به سمت اهداف اسلامی
حرکت بکند، قدرتمندان دیگر نمیتوانند در دنیا کوس قدرت بزنند.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت
اسلامی۱۳۹۵/۰۹/۲۷)
بصیرت
از دیگر
راهکارهای قرآنی مقابله با چالشهای سیاسی پیش روی مقاومت، «بصیرت« است. نقطه آغاز حرکت اعتقادی اسلام و دعوت به حق، بر اساس تعالیم دینی،
بصیرت است. خداوند در قرآن کریم، پیامبر (ص) و همه پیروانش را به دعوت به حق و
حرکت در مسیر حق و صراط مستقیم الهی بر اساس بصیرت، مأمور میکند و میفرماید: «قُلْ
هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو:
طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنیم،»
(یوسف، آیه108) یعنی راه هدایت و صراط مستقیم رسیدن به خدا، صراط درک و فهم و
تشخیص صحیح وظایف و عمل بر اساس آن است.
مکتب حیاتبخش اسلام به ما میآموزد
که در صحنههای زندگی، پیرویها، حمایتها، دوستیها، دشمنیها و موضعگیریها،
براساس شناخت عمیق و بصیرت عمل نماییم و با یقین و اطمینان به درستی کار و حقّانیّت
مسیر و شناخت خودی و بیگانه و حق و باطل گام برداریم. چنان که برای حرکت از نقطهای
به نقطه دیگر، چشم ظاهر لازم است تا در چاه نیفتیم و یا گرفتار راهزنان و دزدان
نگردیم، برای رسیدن به اهداف متعالی و سیرالیاللَّه و حرکت در مسیر حق، چشم
بصیرت لازم است تا در دام باطل و شیاطین انس و جن نیفتیم.
قرآن كريم با زيبايي هر چه تمامتر
انسانهاي فاقد شناخت و بصيرت را «كوردل»، و انسانهاي متصف به شناخت و بصيرت را «بينادل»
معرفي ميكند و آدميان را مخاطب قرار ميدهد كه چرا درباره اين حقايق و واقعيتها
نميانديشيد تا راه يابيد. برای نمونه خداوند میفرماید: «هَلْ يَسْتَوِي
الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ؛ آيا كور(دل) و بينا(دل) با هم
برابرند؟ چرا نميانديشيد؟» (انعام، آیه50) كوري مورد نظر قرآن، نه فقدان چشم سر،
كه فقدان چشم دل و عقل است كه باعث عجز و ناتواني در كسب حقايق الهي و اتّصاف به
ارزشها و خصال والاي اخلاقي و رفتاري ميگردد. همچنين بينايي مورد نظر قرآن،
داشتن چشم سر و ديدن محسوسات نیست، بلكه بينايي قلب و عقل است كه حاصل آن، معرفت و
شناخت نسبت به هستي و آفرينش و نظم و شگفتيهايي است كه خالق يكتا آنها را وسيلهاي
براي دريافت بصيرت و دانايي قرار داده است.
بصیرت در آموزهها و فرهنگ قرآنی، حالتی است که به انسان توانایی درک
درست حقایق و تحلیل واقعیتها را می دهد. از این روست که آیات قرآنی، به مسأله
بصیرت از ابعاد مختلف پرداخته اند؛ زیرا با بصیرت است که آدمی موقعیت خود را میسنجد
و نسبت به آن واکنش مناسب نشان میدهد.
یکی از آثار و نتایج مهم بصیرت،
شناخت دوست و دشمن میباشد. با وجود بصیرت در جامعه، حق و باطل از یکدیگر تشخیص و
مانع نفوذ دشمن می گردد. مقام معظم رهبری در این خصوص میفرمایند: «اگر من بخواهم
یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛
بصیرت. بلادهایی که بر ملّتها وارد میشود، در بسیاری از موارد، بر اثر بیبصیرتی
است.» (بیانات در چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان و مسؤولین سپاه، 1370/6/27) البته ممکن
است انسان، حق را از باطل تمییز دهد، ولی دنیاطلبی و جلوههای گوناگون دنیا، انسان
را از استقامت در راه حقّ و ولایت بازمیدارد. امّا افزایش بصیرت، بیاعتباری دنیا
و لذّتهای آن را برملا میکند. ازاینرو، فرد، مشکلات و سرزنشهای چند روزه را
تحمّل نموده، بر مسیر حق، پایدار و استوار باقی میماند.
همچنین بصيرت، موجب استقامت در راه
حق بوده و ثبات قدم به دنبال ميآورد. رسول خدا (ص) در این خصوص در مورد سلمان
فارسی میفرمایند: «عَبدٌ نوَّر اللهُ قَلْبَه أبْصَرْتَ فَأثْبُت؛ سلمان، بندهاي
است كه خداوند قلب او را نوراني كرده؛ [هنگامي كه] بصيرت يافتي ثابتقدم باش.»
(مجلسی، ج22، ص 126، ح 98)
رهبر معظم انقلاب در خصوص تأثیر بصیرت
در استقامت و ثبات قدم در راه حقّ با اشاره به خطبه ۱۷۳نهج البلاغه میفرماید: «آنهایی که دور امیرالمؤمنین
بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین
نقل کردهام که فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصبر»؛ در درجه اوّل،
بصیرت لازم است» (همان، ص13)
ظلم ستیزی
یکی مهمترین
راهکارهای مقابله با چالش های سیاسی، «ظلم ستیزی» است. به همان نسبت كه مسلمانان
بايد از ستمگري پرهيز کنند از تن دادن به ظلم و ستم نيز بايد اجتناب نمايند. اصولا
اگر ستمكش نباشد، ستمگر كمتر پيدا ميشود و اگر مسلمانان آمادگي كافي براي دفاع از
حقوق خود داشته باشند كسي نميتواند به آنها ستم كند. بايد پيش از آنكه به ظالم
بگوييم ستم مكن، به مظلوم بگوييم تن به ستم مده. امام با استناد به قرآن وسيره
انبيا، ملت اسلام را پيرو مكتبي ميدانست كه برنامه آن در دو كلمه «... لا
تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ؛ ستم نميكنيد و مورد ستم واقع نميشويد.» (بقره،
آیه 279) خلاصه ميشود. اين فراز از آيه 279 سوره مبارکه بقره، گرچه در مورد
رباخواران آمده ولي در حقيقت يك شعار فراگير اسلامي است كه ميگويد: به همان نسبت
كه مسلمانان بايد از ستمگري به پرهيزند از تن دادن به ظلم و ستم نيز بايد اجتناب
كنند. (مکارم شیرازی، ج2، تهران:1374، ص377)
همچنین خداوند در سوره بقره می فرماید: «وَ قاتِلُوا
فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا
يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ... فَمَنِ اعْتَدي عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ
بِمِثْلِ مَا اعْتَدي عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ و در راه خدا، با كساني كه با شما ميجنگند، نبرد كنيد! و از
حد تجاوز نكنيد، كه خدا تعدي كنندگان را دوست نميدارد ... و هر كس بر شما تجاوز
كرد، پس همانند آن تجاوزي كه بر شما روا داشته، بر او تجاوز كنيد. و [خودتان را]
از [عذاب] خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا با پارسايانِ (خود نگهدار) است.» (بقره، آیات 190تا194)
اعتدا و
تجاوز وقتي مذموم است، كه در مقابل اعتداي ديگران واقع نشده باشد و خلاصه تجاوز
ابتدايي باشد و اما اگر در مقابل تجاوز ديگران باشد، در عين اينكه تجاوز است ديگر
مذموم نيست، چون عنوان رهائي از ذلت و خواري را به خود ميگيرد، و اينكه جامعهاي
بخواهد از زير بار ستم و بردگي و خواري درآيد خود فضيلت بزرگي است، همانطور كه
تكبر با اينكه از رذائل است، در مقابل متكبر از فضائل ميشود، و سخن بلند گفتن با
اينكه زشت است، براي كسي كه مظلوم شده پسنديده است.
روابط خارجی
یکی از
مهمترین راهکارهای مقابله با جبهه سازی دشمن بر علیه جریان مقاومت، تقویت روابط
خارجی جبهه مقاومت است که در قرآن ضمن سطح بندی این روابط، بر آن تأکید گردیده
است. این روابط خارجی در سه
بخش، قابل طرح و ارائه است: رابطه با ملت های مسلمان؛ رابطه با ملت های توحیدی؛
رابطه با ملت های غیر موحد؛ که در ذیل به آنها اشاره می گردد. شاخصه مرزبندی با
دشمن عملاً در مبحث روابط خارجی نمود پیدا می کند و تبیین می گردد.
در رابطه با ملت های مسلمان، تأکید بر مشترکات دینی
بین امت های مسلمان و مقاوم، از جمله مکتب منسجم اسلام، راهکار اساسی است. مکتبی
که داعیه برقراری روابط خارجی را دارد در درون خود باید انسجام داشته باشد. در این
راستا قرآن کریم، هم مکتب اسلام را منسجم می داند و هم پیروان این مکتب را. در
قرآن کریم در تأکید بر اصل مکتب اسلام آمده: «أَ فَلا یَتَدبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ
لَوْ کانَ مِنْ عِنْد ِ غَیْرِ اللَّه ِ لَوَجَدوا فیه ِ اخْتِلافاً َکثیراً؛ آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمینگرند؟ و اگر از جانب غیر خدا بود
در آن اختلافی بسیار مییافتند.»(سوره نساء، آیه 82)
وقتی به قرآن می نگریم، می
بینیم که تمام بخش های این کتاب یکسان و یک دست است؛ یعنی آیاتی که اول، نازل شده
در اوج معرفت و فصاحت است و آیاتی هم که در اواخر بعثت، نازل شده در اوج معرفت و
فصاحت است.
از آنجا که مکتب اسلام، منسجم است و شخصیت رهبر این مکتب نیز از لحاظ درونی منسجم
است، آحاد مسلمین نیز منسجم بوده و بین آنها روابط حسنه برقرار است.
در رابطه با ملت های توحیدی پیرو مقاومت، تأکید بر
اصول مشترک، مهمترین راهکار محسوب می گردد. پیامبر وقتی توانست مکتب خود را منسجم
کرده، رهبری خود را به صورت منسجم ارائه نموده، روابط بین مسلمانان را تنظیم نمود
و پس از آن، نوبت به تنظیم روابط حسنه بین مسلمین و دیگران رسید. دراین رابطه
خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تعالَوْا إِلى
َکلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّه َ وَلا
نُشْرِکَ بِه ِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعضنا بَعضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ
اللَّه ِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدوا باَنَّا مُسْلِمُون؛ بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است
پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و
برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند
بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.»(سوره آل عمران آیه 64). خداوند از پیامبر می خواهد مسیحیت را دعوت کن و به
آنها بگو: بیایید اصول مشترک را به عنوان روابط بین اسلام و مسیحیت، امضا کنیم.
اصولی مانند: خدا را بپرستیم؛ برای او شریک قائل نشویم؛ و رژیم ارباب و رعیتی را
ملغی کنیم و دنبال برتری جویی نباشیم.
قرآن کریم در سوره انبیاء بعد از بیان سیره انبیا
(علیهم السلام) می فرماید: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحدَةً وَ أَنَا
رَبُّکُمْ فَاعْبُدون؛ این طریقه شما آیین یگانه (و پاک
اسلام) است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید.» (سوره انبیاء، آیه 92) یعنی نه تنها
مسلمانان امت واحدند، بلکه مسلمانان، مسیحیان، کلیمیان و همه پیروان انبیای الهی
یک امتند؛ زیرا اعتقاد به یک مرجع و معاد دارند و معتقد به اصل رسالتند. داستان
حمله به زن یهودی توسط عمال معاویه و سخن معروف امیرالمونین در این زمینه که اگر
کسی از داغ این اتفاق جان دهد، ملامت نمی شود، شاهدی بر همین مطلب است.
در رابطه با ملت های غیر موحد، تأکید بر روابط مسالمت
آمیز، همراه با قسط و عدل، راهکار اساسی محسوب می
شود. قرآن کریم بعد از تبیین رابط میان مسلمانان با مسلمانان و غیر
مسلمانانی که موحدند،کیفیت رابطه بین مسلمانان و سایر افرادی که اصالاً پیرو هیچ
یک از مکاتب الهی نبوده اما طرفدار مقاومت هستند را این گونه تبیین می نماید: «لا
یَنْهاکم اللَهّ ُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ
یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تبَرّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ
اللَّه َیُحِبُّ الْمُقْسِطین؛ خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی
نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمیکند که با آنان نیکی کنید و به
عدالت و انصاف رفتار نمایید، که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست میدارد.» (ممتحنه،
آیه 8)
مشرکین و کافران دو گروه بودند. عده ای اهل توطئه
بوده و سعی می کردند مسلمانان را بکشند یا تبعیدشان کنند یا زندانی کنند و یا
اموالشان را مصادره و غارت کنند و گروه دیگر، کاری با مسلمانان نداشتند. اگر کافری
از گروه دوم، مورد لطف مسلمانان قرار بگیرد، نه تنها بد نیست، بلک این کار، محبوب
خداوند است. خداوند نمی فرماید با کافران زندگی مسالمت آمیز نداشته باشید و یا نسبت
به آنها قسط و عدل را اعمال نکنید، بلکه می فرماید: ستم پذیر نباشید. اگر گروهی به
شما ستم نکردند - اگر چه مسلمان نیستند و کافرند - شما نیز زندگی مسالمت آمیز
همراه با قسط و عدل را با آنها برقرار کنید. نشانه اینکه کافر از امنیت اسلامی
برخوردار است، آیه قرآن است به نبی گرامی دستور می دهد: «وَ إِنْ أَحَد ٌمِنَ
الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَاَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ َکلامَ اللَّه ِثُمَّ
أَبْلِغْهُ مَاْمَنَه ذلِکَ بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعلَمُون؛ و اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد (که از دین آگاه شود) بدو پناه ده
تا کلام خدا بشنود و پس از شنیدن سخن خدا او را به مأمن و منزلش برسان، زیرا که
این مشرکان مردمی نادانند.»(توبه، آیه 6).
امروزه
جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور مقاومت، با استفاده از قدرت نرم خود در صدد
جبهه سازی برای محور مقاومت است. یکی از مسائل مهمی که دشمنان ما به شدت از آن بیم
دارند، قدرت نرم ایران در مناطق مختلف دنیاست؛ لذا از طریق رسانه سعی میکنند در
فضای بین الملل این مسئله را به عنوان یک تهدید معرفی کنند. ترس از قدرت نرم جبهه
حق در خارج از مرزها در طول تاریخ یکی از مهمترین دلائلی بوده که جبهه طاغوت را به
فکر برنامه ریزی برعلیه آن واداشته است.
لازم است ایران در جهت افزایش قدرت
نرم خود در جهان جهاد کند تا بدین واسطه بتواند در مقابل تهدیدات نرم دشمن در خارج
از مرزهای جغرافیایی وارد عمل شود و همانگونه که امروز با مجاهدت نیروهای رزمنده
در جبهه مقاومت خطر تهدید سخت را هزاران کیلومتر از مرزهای کشور دور کرده است، با
همراهی نیروهای بین المللی خود در عرصه
نرم، تهدیدات نرم دشمن بخصوص در فضای بین المللی را خنثی کند و در نتیجه آن جمهوری
اسلامی در این عرصه بجای پدافندی عمل کردن
بتواند حالت افندی بگیرد و سقوط استکبار را سرعت ببخشد.
البته در
تذکری قرآن نسبت به این رابطه می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا
تَتَّخِذُوا بِطانَهْ مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما
عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ
أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؛ اي مسلمانان
با ايمان هيچ بيگانهاي را محرم اسرار خود نسازيد و بر رازهاي پنهاني خويش آگاه
نکنيد ـ زيرا ـ آنان از هيچ گونه فعاليتي براي سقوط شما کوتاهي نميکنند. بيچارگي
و نابودي شما آرزوي آنان است ـ دليلش اين است که ـ از لابلاي سخنانشان کينه و
دشمني ظاهر شده ـ و مسلم است ـ کينهاي که در دل دارند بيشتر و بزرگتر است از
آنچه ظاهر کردهاند. ما اين آيات را ـ براي ارشاد شما ـ بيان کرديم اگر خردمندانه
فکر کنيد.» (آل عمران، آیه 118)
مسلمانان
در روابط خود با کفار و بيگانگان، حق ندارند چنان با آنها رابطه دوستي برقرار کنند
که عزت اسلامي در معرض مخاطره قرار گيرد و نيز حق ندارند آنها را محرم اسرار خود
قرار دهند؛ زيرا ممکن است با آگاهي از رازها و اسرار مسلمانان، راه تسلط و استعمار
را بر جامعه اسلامي باز کنند.
قرآن کريم
در عين حال که از روابط اقتصادي و فرهنگي با بيگانگان جلوگيري نکرده و هرگونه
قرارداد مالي و علمي و بلکه پيمانهاي ديگري را که به نفع ملت باشد مجاز دانسته
است بلکه وفاداري به اين پيمانها را لازم شمرده و جزء تقوي دانسته است،ولي اين
تذکر را هم داده که مسلمانان نبايد بيگانگان را محرم اسرار خود قرار دهند، چرا که
ممکن است به قيمت هستي و موجوديت آنان تمام شود. و نيز اسلام دستور داده است که
از فکر افراد منافق و دورو که با بيگانگان سر و سري دارند استفاده نکنيد و از آنان
در امور سياسي پيروي ننمائيد چون آنان دشمن داخلي و خانه زاد هستند و در لباس
دوست کار دشمن را انجام ميدهند و از پشت خنجر ميزنند.
از اين
آيات يك اصل كلي و اساسي در چگونگي رابطه مسلمانان با غير مسلمين استفاده ميشود
که نه تنها براي آن زمان که براي امروز و فردا نيز ثابت است، و آن اينكه مسلمانان
موظفند در برابر هر گروه و جمعيت و هر كشوري كه موضع خصمانه با آنها داشته باشند و
بر ضد اسلام و مسلمين قيام كنند، يا دشمنان اسلام را ياري دهند سرسختانه بايستند و
هر گونه پيوند محبت و دوستي را با آنها قطع كنند. اما اگر آنها در عين كافر بودن
نسبت به اسلام و مسلمين بيطرف بمانند و يا تمايل داشته باشند، مسلمين ميتوانند
با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند، البته نه در آن حد كه با برادران مسلمان
دارند و نه در آن حد كه موجب نفوذ آنها در ميان مسلمين گردد. (مکارم شیرازی، ج24، تهران:1374، ص34)
حکومت
اسلامي ناچار است با همه ملتها و دولتها، رابطة فرهنگي، اقتصادي، سياسي و هرگونه
همبستگي که منافع ملت يا دفع ضرر يا هر دو را داشته باشد، برقرار کند. اسلام از
حساسترين رابطه يعني رابطة سياسي و عهد و پيمان جلوگيري نکرده بلکه خود پيغمبر
اسلام
به آن عمل کرده است، ولي اين رابطه نبايد به استقلال سياسي خدشهاي
وارد نمايد، زيرا با استقلال سياسي و عدم تبعيت از بيگانگان، مملکت اسلامي ميتواند
روي پاي خود بايستد و دربارة سرنوشت خود تصميم بگيرد و ميتواند تمام امکانات را
در جهت منافع مسلمانان بکار اندازد اما اگر رهبري سياسي کشوري به دست بيگانگان
باشد و سرنوشتش در خارج از مرزهاي آن کشور تعيين گردد بايد به همان راهي برود که
بيگانگان ميخواهند و در اين صورت فرهنگ و اقتصاد و صنعت و ساير مظاهر تمدن ملت
بايد در جهت منافع ديگران سير کند نه در راه منافع مردم، از اين جهت است که قرآن
کريم دربارة اين مسئله خيلي حساس است.
عزت طلبی
یکی از راهکارهای مقابله با چالشهای مقاومت، عزت
طلبی است. و محور مقاومت با این روش باید بتواند در برابر چالش انزوا بایستد. اصل
اساسي سياست خارجي اسلامي، اصل عزت و اقتدار اسلام، ملت و حکومت اسلامي است. اين
اصل که از جهانبيني اسلامي نشأت گرفته است، هماهنگ با « نفي سبيل» « نفي سلطهجويي
و سلطهپذيري» و راهبرد «نه شرقي، نه غربي» است.
عزت از كمالاتي است كه مطلوب همگان است. كسي را نميتوان
يافت كه خواهان عزت نباشد. عزت از لوازم مُلك و سلطنت است. آنکه سلطان تمام هستي
است و چيزي از سلطه حقيقي او خارج نيست، در برابر اشيا و اشخاص نفوذ ناپذير است و
از كسي يا چيزي شكست نميخورد. بنابراين، عزت حقيقي از آنِ ذات اقدس الهي است كه
هيچگونه محدوديتي در اصل هستي و كمالات ندارد و تمام كمالهاي محدود وامدار او
هستند. در نتيجه عزت و ذلت حقيقي دست خداست.
آيات قرآن كريم، عزت حقيقي و ذاتي را تنها در انحصار
ذات اقدس الهي ميداند: «اَيَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّهَ فَاِنَّ العِزَّهَ
لِلّهِ جَميعا؛ آیا نزد کافران عزّت میطلبند؟ عزّت همه
نزد خداست.» (نساء، آیه139)؛ «اِنَّ
العِزَّهَ لِلّهِ جَميعًا؛ هر عزت و اقتداری مخصوص خداست.» (یونس، آیه65)؛ و «مَن كانَ يُريدُ العِزَّهَ فَلِلّهِ
العِزَّهُ جَميعا؛ هر که طالب عزت است (بداند که همانا در
ملک وجود) تمام عزت خاص خدا (و خداپرستان) است.» (فاطر، آیه10)و سرّ این مسأله آن است كه او مالك و مَلِك حقيقي نظام هستي است و همه مقهور
قدرت اويند. همچنین قرآن کریم در بعضي آيات عزت را به غير خداوند نيز نسبت داده
است: «ولِلّهِ العِزَّهُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنين؛ و حال
آنکه عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است.» (منافقون، آیه8)
اين دو دسته آيات با هم تضادي ندارند، چون آيات دسته
اول درباره عزّت ذاتي است و خداوند تعالي را عزيز بالاصاله و منشأ عزتِ مخلوقات ميداند،
در حالي كه آيات دسته دوم به عزت تبعي و عَرَضي نظر دارد و پيامبر و مؤمنان را
عزيز بالتّبع ميداند. بنابراين خداوند ذاتًا عزيز است و به هر كس كه عزت ببخشد،
عزيز ميشود. پيامبر و مؤمنان چون از اين موهبت الهي بهرهمند شدند و ميشوند،
عزيز گشته و خواهند شد؛ يعني هر انسان مكلفي كه نسبت به اولياي الهي تولّي كند،
پروردگار عالم، لباس عزت را بر او ميپوشاند.
بر این اساس، جریان مقاومت باید به دنبال کسب عزت
حقیقی باشد؛ هرچند که در اثر فشار دشمن، در عرصه جهانی و منطقه ای، منزوی شده
باشد. پیروزی نهایی در اثر عزت کسب می گردد. استقامت و پایداری
در برابر فشارهای درونی و بیرونی، یکی از مهمترین نتایج عزّت است؛ زیرا عزیز در
برابر فشارها چنان استواری نموده و استحکام دارد که کسی نمی تواند بر او غلبه کند.
بنابراین عزت مند واقعی، استوار در برابر فشار قرار میگیرد. جبهه مقاومت، وقتی به
چنین مرحلهای از ایمان برسد، دارای اقتدار و استقامت بالایی خواهد بود و هیچگونه
تهدیدی او را به عقبنشینی از مواضع اصولی وادار نمیکند.
تقویت درونی
یکی از
مهمترین راهکارهای مقابله با جبهه سازی دشمن بر علیه جریان مقاومت، تقویت درونی
جبهه مقاومت است که در قرآن بر آن تأکید گردیده است. عوامل مختلف اعتقادی و رفتاری
در تقویت درونی نقش دارند. بیگمان
توحید و ایمان به آن مهمترین عامل در سیاست مقاومت است؛ زیرا طبق آیات قرآن، کسی
که به خدا ایمان دارد و او را در هستی، تنها مؤثر مطلق و محض میداند، در ایجاد
مقتضی، به غنای الهی توجه مییابد و فقر خود را با غنای او جبران میکند. خداوند
در قرآن می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ
الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ ای مردم، شما همه
به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.»
(فاطر، آیه15) همچنین طبق آیات
قرآن، موانع را نیز با حمایت و امدادهای خداوندی از پیشرو برمیدارد. خداوند در
قرآن می فرمایند: «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً
مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ
وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ؛ (یاد آرید) هنگامی که
خواب راحت را بر شما فرو پوشاند برای اینکه از جانب او ایمنی یابید و از آسمان آبی
میفرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کید شیطان را از شما دور سازد
و دلهای شما را محکم و استوار گرداند و گامهای شما را استوار بدارد.» (انفال، آیه11)؛ همچنین می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ
وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ؛ ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید (یعنی دین و
پیغمبر خدا را) خدا هم شما را یاری کند و ثابت قدم گرداند.» (محمد، آیه7).
بر این
اساس، یکی از چالشهای اصلی محور مقاومت در ارکان سیاسی و حکمرانی جامعه اسلامی،
عدم باور به این اصل قرآنی است که: «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً
کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّـه؛ آنان که به لقاء رحمت خدا و
ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به
یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده است.»
قرآن کسانی را که اعتقاد به این آیات
اعتقاد دارند، این گونه توصیف می کند: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ
النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا
حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ آن مؤمنانی که چون مردم (منافق) به آنها گفتند:
لشکری بسیار بر علیه شما مؤمنان فراهم شده، از آنان در اندیشه و بر حذر باشید،
(این تبلیغات) بر ایمانشان بیفزود و گفتند: تنها خدا ما را کفایت کند و او نیکو
وکیل و کارسازی است.» (آل
عمران، آیه 73)
در عصر
حاضر، آمریکا و طرفداران آن در حال حاضر به هیچ وجه جرأت اقدام نظامی بر علیه
ایران به عنوان محور مقاومت را ندارند و اعزام نمایندگان آنها به ایران پس از ترور
شهید سلیمانی و تهدید آنها به انتقام سخت، بیانگر این واقعیت است که آمریکا از هر
گونه جنگ مستقیم با ایران، در هراس است. حمله به پایگاه عین الاسد و اقدامی که در
طول 75 سال پس از جنگ جهانی دوم هنوز هیچ کشوری به خود اجازه حمله مستقیم نظامی به
آمریکا در این سطح را نداده است، بدون واکنش و اقدام نظامی از سوی آنها همراه بود
که این مسأله نیز شاهدی دیگر بر ترس ابرقدرتهای پوشالی غرب در جنگ مستقیم نظامی با
جمهوری اسلامی ایران است.
اما سوالی
که مطرح می شود، این است که چه چیزی مانع وقوع جنگ دشمنان قسم خورده با ما می شود؟
که مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند
هوایی ارتش، قدرت نظامی و دفاعی ایران و قوی بودن را موجب این امر دانستند. ایشان
با تأکید بر لزوم قوی شدن کشور در همه جهات بهویژه در زمینه دفاعی گفتند: «ما بهدنبال
تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید
هستیم.» رهبر معظمم انقلاب با تأکید بر اینکه ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام
خواهد کرد، افزودند: «برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد.»
(بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش،
19/11/98)
استقلال و سلطه
ستیزی
عناصر و
مؤلفههای گفتمان مقاومت را میتوان در دو دسته طبقهبندی کرد؛ یک بخش نفیی یا سلبی
است و بخش دیگر اثباتی و ایجابی. مهمترین محور در بُعد سلبی گفتمان مقاومت، استقلال سلطهستیزی
قرار دارد. یعنی مهمترین عنصر سلبی گفتمان مقاومت، نفی سلطه و سلطهستیزی است. نفی
تبعیض و خشونت ساختاری در نظام بینالملل، نفی توسعهطلبی و زیادهخواهی و
تجاوزطلبی در روابط بینالملل نیز باز به بُعد سَلبی گفتمان مقاومت برمیگردد.
يكي از اصول
اساسی در مکتب مقاومت، به منظور مقابله با استعمار، تأكيد بر «استقلال و سلطه
ستیزی» میباشد. اين اصل گاهي تحت عنوان «نه شرقي نه غربي» و در اصطلاح ديني به
عنوان «نفي سبيل» مطرح ميشود. در انقلاب اسلامي، دو شعار راهبردي «استقلال،
آزادي، جمهوري اسلامي» و « نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» با الهام از نظريات
امام، موجب رواج انديشه تازهاي در ملت ايران شد. اين نظريات كه عميقاً ديني بود،
برآيند شخصيت مذهبي امام و ساختار عميق ديني در آحاد ملت ايران بود و موجب خروج
ايران از دايره بسته جهان دو قطبي و خيزش به سوي افقهاي تازه گرديد؛ افقهايي كه
پايههاي آن بر عزّت ملّي، منافع ملّي، حقوق انساني و احترام متقابل بر مبناي
آموزههاي اسلامي استوار شده بود. اين روند، اهداف سياست خارجي جمهوري اسلامي
ايران را نيز ترسيم ميكند كه به ايجاد يك جامعه اسلامي بر اساس اسلام ناب محمدي،
تعارض با دشمنان بشريت (اسرائيل و آمريكا)، دفاع از مسلمانان و دفاع از نهضتهاي
آزاديبخش منجر ميشود.
خداوند در
قرآن به اين اصل اشاره نموده است: «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ
أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ
اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً وَ يُحَذِّرُكُمُ
اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَي اللَّهِ الْمَصِيرُ؛ افراد با ايمان نبايد به جاي
مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنين كند، هيچ رابطهاي
با خدا ندارد (و پيوند او بكلي از خدا گسسته ميشود)، مگر اينكه از آنها بپرهيزيد
(و به خاطر هدفهاي مهمتري تقيه كنيد). خداوند شما را از (نافرماني) خود، بر حذر
ميدارد، و بازگشت (شما) به سوي خداست.» (آل عمران، آیه28)
اين آيه
زماني نازل شد كه روابطي ميان برخي از مسلمانان با مشركان و يهود و نصاري وجود
داشت و چون ادامه اين ارتباط، براي مسلمين زيانبار بود، مسلمانان از اين كار نهي
شدند. اين آيه درس مهم سياسي اجتماعي به مسلمانان ميدهد كه هرگز بيگانگان را به
عنوان دوست و حامي و يار و ياور نپذيرند و فريب سخنان جذاب و اظهار محبتهاي به
ظاهر صميمانه آنها را نخورند، زيرا ضربههاي سنگيني كه در طول تاريخ بر افراد با
ايمان و با هدف واقع شده در بسياري از موارد از اين رهگذر بوده است.
خداوند در جای دیگر می فرماید: «وَ جَعَلَ کَلِمَهْ الَّذِينَ کَفَرُوا
السُّفْلي وَ کَلِمَهْ اللّهِ هِي الْعُلْيا وَ اللّهُ عَزِيزٌ حَکِيمٌ؛ و خداوند
سخن (يا آيين) کافران را پايين (مغلوب و شکست خورده) قرار داد و سخن خدا (يا آيين
او) را بالا (پيروز و غالب) قرار داد. خداوند شکست ناپذير و حکيم است.» (توبه،
آیه40) اين فراز از آيه اعلام ميکند که ارادة خدا، برتر از هر اراده و خواستهاي
است و نيروهاي استكباري، در مقابل مؤمناني كه سكينه و اطمينان دارند، با همة
تخصّصها و امكاناتشان عاجزند و عزّت و اعتلاي كلمة اللَّه و خنثي شدن توطئههاي
كفّار، نمودي از عزّت و حكمت خداوند است.
همچنین در آیاتی دیگر آمده است: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ
أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ سست نشويد و غمگين نگرديد و شما
برتريد اگر ايمان داشته باشيد.» (آل عمران، 139) اين آيه پس از جنگ احد نازل شده و
در حقيقت تجزيه و تحليلي است بر نتايج جنگ احد و عوامل پيدايش آن به عنوان يك
سرمشق بزرگ براي مسلمانان، و در ضمن وسيلهاي است براي تسلي و دلداري و تقويت روحي
آنها، زيرا جنگ احد بر اثر نافرماني و عدم انضباط نظامي جمعي از سربازان اسلام، در
پايان به شكست انجاميد و جمعي از شخصيتها و چهرههاي برجسته اسلام از جمله «حمزه»
عموي پيامبر، در اين ميدان شربت شهادت نوشيدند.
در مورد
نفی سبیل نیز در قرآن آمده است: «لَنْ يجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ
سَبِيلاً؛ و خدا هيچ راهي براي (تسلط) كافران بر مؤمنان قرار نداده است.» (نساء،
141) بر اساس اين آيه، مؤمنان حقِ پذيرفتن سلطة كافران را ندارند و سلطهپذيري
نشانه نداشتن ايمان واقعي است. مؤمنان بايد كاري كنند كه كفّار از سلطه بر آنان
براي هميشه مأيوس باشند.
نتیجه گیری
بر این اساس در مقابل چالشهای سیاسی مختلف،
راهکارهای قرآنی مطرح می گردد که در این تحقیق سعی شده است راهکارهای متناظر با هر
چالش مطرح گردد که در نمودار ذیل قابل نمایش است.
نهضت
مقاومت اسلامی شاید تا دستیابی به اهداف بلند مدت خود که همان نفی کامل استبداد و
استقلال و توسعه کشورهای اسلامی است، فاصله زیادی داشته باشد، ولی بخشی از این
اهداف که شامل طرد سلطه استعماری و دولتهای مستبد و به خصوص به زیر کشیدن دولتهای
دست نشانده بوده، تا حدودی محقق شده، اگرچه تحقق آنها زمانبر، پرهزینه و دردسرساز
است و جبهه مقابل نیز دست روی دست نمیگذارد تا شاهد این تحولات و حرکات باشد و با
انواع برنامههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با نهضت مقاومت مقابله کرده و با
استفاده از رسانههای تبلیغی تلاش میکند تا موتور محرکه این نهضت را متوقف یا انگیزه
و اراده طرفداران آن را سلب کند. لذا همواره باید با چشمانی باز حرکت دشمن را در
ایجاد چالش رصد و شناسی نمود و راهکارهای مقابله با آن را به کار بست که قطعا
بهترین راهکارها در منابع دینی و به ویژه قرآن کریم تبیین کرده است.
منابع
1. قرآن کریم.
2. بیانات مقام معظم رهبری.
3. آرمین، محسن؛ و رازقی، حجت؛ آسیبشناسی
انقلاب اسلامی.
4. باطنی، محمدرضا، فرهنگ معاصر، تهران، ۱۳۷1
5. تحقق جامعه مدنی در انقلاب اسلامی
ایران
6. جوادی آملی، عبدلله، تفسیر تسنیم، قم: اسراء، 1389ش، چ پنجم.
7. سبحانی، جعفر؛ منشور جاوید، ج۶
8. طباطبائی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم: دفتر انتشارات
اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ پنجم، 1417.
9. فراتی، عبدالوهاب؛ انقلاب اسلامی؛
چالشها و بحرانها، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۸1
10. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار.
11. معادی، حمید؛ چالشهای ایران و
آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱
12. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ، نشر دار الكتب الاسلاميه ، تهران،
1374ش.
13. مناسبات دین و فرهنگ در جامعه
ایران؛ مجموعهمقالات، ج۲، قم: دبیرخانه دینپژوهان کشور، ۱۳۸۰
14. والیزاده، 1388
مقالات:
1.
آجرلو، حسین،واکاوی تحولات جدید طرح معامله قرن و مخاطرات احتمالی آن برای محور مقاومت،
مرداد1398، سایت موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران
2.
ذوعلم، علی؛ تاملی در مفهوم «چالش» واژه «چالش»
در ادبیات اجتماعی- فرهنگی ایران، زمانه سال چهارم شهریور 1384 شماره 36
[1]. دانش آموخته
سطح 3 حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری مدرسی انقلاب اسلامی دانشگاه شهید بهشتی(ره)
Mgh1534@gmail.com
[2]. آل عمران/ آیه 173 - الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ
إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا
اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ
[3]. توبه/ آیه۴۹ - وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ
لي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ
بِالْکافِرينَ
[4]. آل عمران/۱۶۸ - الَّذينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ
وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ
إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ